بانک اینجا بانک آنجا، بانک بانک
بانک گرداند ریالت را فرانک
بانک شد پشت و پناه اختلاس
جول ما اندر صف وامش پلاس
دیر کردش گشت از وامم فزون
عن قریب از خانه ام گردم برون
.
شب بخواب و مژده فردا شنو
بانک روید از برایت نو به نو
خانه بنشین و بخور چایی خود
سود پول آید حسابت خود به خود
.
گر تورا بانکی میان جیب بود
صنعت و تولید گردد پیر زود
هرکه آید قول اصلاحش دهد
هر کجا بنشیند از آن دم زند
بانک همچون چاقویی در دست ماست
گاه تیغش میکشد، خواهی شفاست
.
بانک را در یاب ای صاحب خِرد
بانک باید ک را گسترد
17/1/94 سر کلاس مهندسی ترابری
درباره این سایت